مقدمه
وقوع این رویداد در باب ١٧ از انجیل متی قید شده ، این رویداد نمونه کامل یک رخداد بی –
همتاست و با دیگر وقایع کتاب مقدس کاملا متفاوت است .
مسیح در هیچ زمانی از به وقوع پیوستن این رویداد خبری نداده بود همچنین حواریون نیز
انتظار آنرا نداشتند و هرگز اتفاقی مانند آن روی نداد ، علاوه بر این هیچ گونه پیشگویی ای در عهد عتیق در این رابطه نبود تا بتواند ذهن شاگردان را به این واقعه معطوف گرداند،و مسیح نیز در هیچ یک از سخنرانی هایش به آن اشاره ای نکرده بود همچنین بعد از حادث شدن آن به شاگردانی(پطرس،یوحنا،یعقوب) که شاهد این ماجرا بودند متذکر شده بود که در این رابطه با هیچکس سخن نگویند، حتی امروزه ممکن است برای خیلی ها این واقعه مبهم جلوه کند. در یک نظر اجمالی ممکن است به نظر برسد که این رویداد نمس تواند در آگاهی ما سهم مهمی را داشته باشد ولی اگر با دقت به این رویداد نگاه نکنیم نمی توانیم بیم مأموریت مهم مسیح در راه رستگاری و نجات خود به نکته ای دست یابیم ، درک مقدمه متی باب ١٧در حل و درک آن می - تواند به ما کمک کند ، مسیح در باب ١٦از شاگردان خود سئوال می کند که عموم مردم او را که می دانند و چه دریافتی از شخصیت او دارند؟
در نظرعموم اینگونه می نمود که عیسی ناصری باید یکی از بزرگترین پیامبرانی باشد که به
اسرائیل فرستاده شده ، در واقع این تحلیل بدی نبود چون با کمی دقت در گفته های پیامبران در عهد عتیق متوجه می شویم که پیشگویی های بسیاری در مورد شخصیت خاص و روحانی او درجهت درک و آگاهی بیشتر عموم صورت گرفته بود.
شاگردان هراندازه بیشتر به شناختن شخصیت او می پرداختند این نکته بیشتر برای آنها نمایان
می شد که در واقع عیسی همام مسیحای وعده داده شده می باشد ، و در راه کسب این آگاهی ،آنها دو مرحله اساسی را باید پشت سر می گذاشتند.
در مرحله اول از درک شخصیت روحانی او شاگردان متوجه قدرت او در انجام کارهای فرا-
وان و بیشماری در سراسر جلیل می بودند و به تعالیم او گوش می دادند، قصد و منظور این بود که حواریون کاملا متوجه ایم موضوع بشوند که او تنها یک پیامبر نبود بلکه فرزند خدا بود ، شاگردان پس از طی مدتی به این موضوع پی بردند و در متی باب ١٦:١٦ پطرس به وضوح به این نکته اعتراف می کند.
در مرحله دوم هدف این بود که شاگردان (حواریون) مسیح این نکته را بیاموزند که اصولا ً
چرا عیسی فرزند خدا نامیده می شد و این به چه معنی بود .این نکته شفاف است که آنها در فضایی به مراتب روحانی تر از سایر مردم اسرائیل تربیت و رشد می یافتند.
عموم مردم در آن زمان اتنظار این را داشتند که پیروان آن سیاستی بشوند که شاید بتوان به
توسط آن اسرائیل را بر ضددشمنانش تثبیت نماید و سلطنت و ملکوت خدا را بر روی زمین برقرار نماید . مردم یهود در واقع رویای یک حرکت ملی گرانه را به همراه دوره ای از شکوه وجلال را برای خود در سر می پروراندند. برای مثال ما در باب ٦انجیل یوحنا با معجزه سیر کردن ٥٠٠٠برخورد می کنیم و در جمله ١٥در همین خصوص ما مطلع می شویم که جمعیت می خواستند عیسی را پادشاه خود قرار دهند ،ولیکن او تمام این توقعات دنیوی را رد می کرد.
مسیح در واقه می دانست که حواریون بر طبق انتظار او پرورش می یافتند، پس بنابراین این
سئوال معروف را از آنان پرسید که شما مرا که میدانید؟ اعتراف پطرس از این میان یک پاسخ کامل بود(متی١٦:١٦) و عیسی نیز به این سبب او را ستایش کرد(متی١٦:جمله١٧). او مایل بود که شاگردانش این نکته را باور کنند که او پسر خدا و همان مسیحای وعده داده شده است.
درکل ما به یک نکته اساسی و یک تغییر عمده بر می خوریم که تا قبل از این مسیح به تنهایی
کارهایی را انجام می داد و با فریسیان مناظره می کرد و بعضا نیز بصورت نا آشکار به هویت خویش اشاره می نمود ، ولی بعد از اعتراف پطرس او بیشتر و بی پرواتر به همراه شاگردانش در پی مناظره با فریسیان گام بر می داشت و بلافاصله بعد از اعتراف پطرس بصورت واضح از مأموریت خویش که همان مردن و برخواستنش از مردگان بعد از طی سه روز بود ، اشاره می کرد.(متی باب١٦:جمله ٢١). علاوه بر این اعلان واضح ما در کتاب اشعیا باب ٥٣می توانیم مطالب بسیار صریحی را که می بایست برای مسیح در آینده اتفاق می افتاد ،ملاحظه کنیم.
در آن زمان پطرس نمی توانست این نکته را باور کند که این وقایع برای مسیح باید اتفاق بیافتد
(متی باب١٦:جمله ٢٢) و ما می بینیم که مسیح نیز او را بسبب این فکر سرزنش کرد(متی ١٦:٢٣)، عیسی حتی به آنها بصراحت توضیح داده بود که ، هر که درواقع می خواست او را پیروی کند می بایست که به مانند او عمل کند .(متی ١٦:٢٤)
رویداد تغییر هیئت مسیح
ما می توانیم این رویداد را در انجیل متی باب ١٧:جمله ١-١٧ و انجیل مرقس باب ٩:جمله٢
-١٣ و همچنین لوقا باب ٩:جمله ٢٨-٣٦ مطالعه کنیم . در واقع پس از شش روز از نخستین پیشگویی مسیح در مورد مرگش ، او پطرس و یعقوب و برادرش یوحنا را به بالای کوهی هدایت کرد و بعد هیئت او متبدل گشت و چهره اش درخشنده و جامه اش چون نور سفید گشت و آن سه او را در حال سخن گفتن با دو شخص دیگر یعنی موسی و الیاس دیدند.
در واقع وقتی خوب به شخصیت های دیگر این واقعه می نگریم(موسی و الیاس) متوجع می –
شویم که در واقع این دوشخص شایستهگی حضور در این رویداد را داشته اند ، موسی خود بزرگترین قانون گذار اسرائیل بود (رجوع شود به کتب لاویان، اعداد و تثنیه)، و الیاس نیز از پیامبران بزرگ بود به علاوه خدا به هر دوی آنها در زمان حیاتشان خود را نمایان کرده بود (موسی ، خروج باب ٣٣:جمله ١٢-٢٣و الیاس ، اول پادشاهان باب ١٩:جمله ٩-١٨) و هر دوی این وقایع بر روی کوه سینا واقع شده بود . هر دوی آنها کارهای بیشمار و عظیمی را در نام پروردگارخود انجام داده بودند و بسیار آزموده بودند و از پذیرفتن هر رتبه و درجه از سوی مردم امتنا کرده بودند ، هر دو دارای شخصیت های پسندیده بودند و راه و روش خدا پرستی را به مردم می آموختند، و علاوه بر اینها آمدن مسیح خداوند را به مردم متذکر می شدند . در ادامه این واقعه ما می بینیم که پطرس از مسیح درخواست کرد تا به او اجازه دهد برای فراهم آوردن سه چادر(متی ١٧:٤)، و در هنگامی که سخنش به پایان نرسیده بود ، ابر درخشانی را در آسمان دیدندو صدایی از آسمان برآمد « که اینست پسر حبیب من که از وی خشنودم، او را بشنوید» ،(متی ١٧:٥). شاکردان که بشدت ترسان بودند از شدت خوف بزمین افتادند و سپس عیسی پیش آمده آنها را تقویت کرد و به آنها ندا داد که ترسان مباشید ، و بعد در هنگام پایین آمدن از کوه به آنها گفت که : از این واقعه تا بعد از برخواستنش از مردگان به کسی مطلقا چیزی نگویند ، در واقع آنها با مشاهده آن رویداد و شنیدن آن صدای آسمانی که نظیرش در هنگام تأمید عیسی از آسمان شنیده شده بود ، متوجه شدند که عیسی سرچشمه تمام توانایی هاست .
نتیجه گیری و معنی
در پایان ممکن است که ما نتوانیم برداشت لازم را از این واقعه داشته باشیم و این سئوال در
ذهن نقش ببندد که این رویداد چه معنا ای را در بر دارد ؟
ما باید این نکات را بخاطر داشته باشیم که در ابتدا، این واقعه کمک کرد ، به باور و درک
دیگر شاگردان در مورد اعتراف پطرس در این مورد که او پسر خدا بود و بشکل کاملا واضح به پطرس و یعقوب و یوحنا نشان داد که عیسی صرفا یک پیامبر عادی و حتی یک پیامبر قدرتمند نیز نبود بلکه بالا تر از همه اینها او فرزند خدا و همان مسیحای وعده داده شده بود.
نکته بعد این بود که این واقعه تمام شاگردان را متوجه می کرد به این نکته که قدرت مسیح از
سمت که بود و بعدها پطرس در یکی از رساله های خود به صراحت به این نکته اشاره کرد.(رساله دوم پطرس ، باب ١:جمله ١٦-٢١)
همچنین ما از این رویداد می توانیم شکوه و عظمت مسیح را نتیجه گیری کنیم ، و اینکه به
جهت آن رویداد در واقع آنها قسمتی از عظمت و جلال ملکوتی خداوند را بچشم دیدند . مطلب دیگر این بود این رویداد کلید درک تعهد مسیح بود نسبت به مصلوب شد نش ، در انجیل
لوقا باب٩:جمله ٣١ما متوجه این نکته می شویم که عیسی با موسی و الیاس در باره نزدیک شدن زمان مرگش در اورشلیم صحبت می کنند. در انجیل متی نیز مسیح به شاگردان خود این نکته را متذکر می شود که تا پس ار برخواستنش از مردگان ، از این واقعه به کسی سخنی نگویند .(متی باب١٧:٩) پس در واقع این واقعه علاوه بر نمایان ساختن چهره واقعی مسیح و صحت گزاردن بر تمامی پیش گویی های کتب انبیاء ، از رتبه و مرتبه او نزد خدا سخن می گوید ، چه بسا که عیسی بعد از آن به لزوم مصلوب شد نش و زجرهای بسیاری که برای نجات عموم مردم باید متحمل می شد اشاره می کند. با امید اینکه این مطالب کوتاه نقش کوچکی در راه آگاهی بیشتر شما عزیزان از نقشه هایی که خدای قادرمطلق برای نجات همه ما در نظر داشته و دارد ،را دارا باشد.